چگونه می‌توانیم مهارت‌های واقعی رهبری را تشخیص دهیم.

آیا پیش آمده که در یک نشست مهم موضوعی در دستور کار قرار بگیرد و باعث ایجاد تنش شود، طوری که شما به راحتی آن را احساس کنید؟ به جای آن که همانند همکاران در مورد دیدگاه‌هایتان برای حل مسئله صحبت کنید، چهره خشک و بی‌حالتی به خود می‌گیرید، به پایین خیره می‌شوید تا نخواهید با کسی رو در رو شوید. یا این که وقتی می‌خواهید مکالمات تندی با کسی داشته باشید و او را توبیخ کنید، ترجیح می‌دهید همین حالت را به خود بگیرید.

مطلب پیشنهادی

هر کارمند یک مدیرعامل!

چرا هر کارمند باید مانند یک مدیرعامل فکر کند!

ما از مواجه شدن با دیگران دوری می‌کنیم یا آن را به تعویق می‌اندازیم، چون به نظرمان خوشایند نیست که به کسی بگوییم که او در حل مشکلاتش عاجز مانده است. بنابراین وقتی کسی می‌پرسد " رمز و راز داشتن یک ارتباط فوق‌العاده و موفق چیست؟" اگر بگوییم "شفافیت رادیکال "، این پاسخ ممکن است تا حتی متحیر‌‌کننده و دور از عقل به نظر برسد. شفافیت رادیکال (radical transparency) به این معنی نیست که به کسی در مقابل همکارانش بگویید که لباس راه راهی که پوشیده‌ای زشت و بدترکیب است. بلکه به معنی داشتن شجاعت احساسی برای ایستادن در مقابل کسی یا چیزیست که احساس می‌کنید خلافی مرتکب شده است، و همچنین به معنی صحبت کردن از ته قلب و یا وارد شدن به یک درگیری سالم است تا با این کار جلوی درگیرهای ناسالم آینده گرفته شود.

 درسی از رهبری در مورد شفافیت رادیکال

یکی از مدیران تعریف می‌کند که به خاطر توصیه‌ای که از مقامات بالا به او شده بود مجبور می‌شود به فردی که می‌دانست شایستگی‌های لازم را ندارد، ارتقاء مقام بدهد. این مدیر می‌گوید :" من بسیار تحت فشار بودم و بالاخره این کار را انجام دادم و این فرد ارتقاء مقام پیدا کرد. حدود 4 ماه بعد متوجه شدم که این فرد به خاطر نقص‌های اجرایی مجبور به ترک شرکت شده است. این درس بزرگی برای من بود و آن راه برای همیشه آویزه گوشم کرده‌ام که باید با دیگران واقعاً شفاف و رک باشم و اگر عملکرد خوبی در انجام یک کار ندارند این مسئله را به آنان گوشزد نمایم."

نوشدارویی برای فرهنگ‌های کاری سمی

شفافیت، فرهنگ‌های کاری سمی (یعنی جایی که  در آن آدم‌ها با هم مخالفند، فضای سیاسی سنگین است و غرور شخصی افراد تیم‌ را متلاشی می‌کند) را سرکوب می‌سازد. شفاف‌سازی افراطی با گذشت زمان اعتماد ایجاد می‌کند. سازمان‌هایی که در آن‌ها افراد از پشت به هم خنجر می‌زنند و دائم پشت سر همدیگر صحبت می‌کنند، سازمان‌های موفقی نخواهند بود. پس وقتی می‌گوییم تیم، یعنی کار گروهی یعنی با هم کار کردن و بهترین نتیجه‌ها را گرفتن. شما باید در مورد نحوه عملکرد تیم‌تان شفاف باشید، و اگر نمی‌توانید اینگونه عمل کنید، باید به دنبال کار دیگری بگردید. شفافیت دقیقاً به معنی تقویت قدرت موقعیتی نیست، اگر شفافیتی که در خود احساس می‌کنید از لایک کردن کامنت‌ها شکل گرفته " احتمالاً باید دنبال کار دیگری باشید." برای برخی مدیران کارآمد، شفافیت همیشه در مورد تیم و انجام کار معنی پیدا می‌کند. باید نگاه جامعی به افراد تیم خود داشته باشید و دائم به دنبال راه‌هایی برای تقویت آنان بگردید. یک مدیر کارآمد از این که تند برود و اجازه دهد افراد بی‌کفایت ترکش کنند، هرگز پشیمان نمی‌شود؛ بلکه زمانی پشیمان می‌شود که آنقدر منتظر بماند تا کار از کار بگذرد.

وقتی یک رهبر از خود شفافیت نشان می‌دهد، اعضای تیم دقیقاً می‌دانند که چگونه عمل کنند. رهبر همچنان تمایل دارد بازخوردها را بداند و به کارمندان فرصت تصمیم‌گیری بدهد. یکی از مدیران می‌گوید وقتی من اولین بار با سمت مدیر وارد شرکت شدم با 60 تن از افراد برجسته آنجا قرار مصاحبه گذاشتم و در ابتدا سوالاتی را تنظیم کردم که شامل این موارد بودند: سه چیزی که فکر می‌کنید باید در این شرکت تغییر دهیم کدامند؟ سه چیزی که باید حفظ‌شان کنیم کدامند؟ شما از من می‌خواهید بیشتر چه کارهایی انجام دهم؟ بیشتر از چه کارهایی می‌ترسید که ممکن است انجام دهم؟ من برای هر کدام از آن‌ها یک ساعتی وقت گذاشتم و در مورد خصوصیات شرکت و ارزش‌هایی که واقعاً مهم بودند بسیار شفاف برای آنان توضیح دادم.

نزدیک کردن افکار

در فرهنگ‌های کاری آزادگرایانه امروزی، شفافیت رادیکال در واقع قدرتی در دست رهبر تیم است که به ساختن پایه‌های اعتماد کمک می‌کند. لازم است اطلاعات ( چه خوب، چه بد) به سرعت و به راحتی در میان مدیران و کارمندان جریان داشته باشد، به این ترتیب انتظارات متقابلاً شفاف و منسجم می‌شوند و همه با هم توافق دارند. شفافیت رادیکال موجب حذف سردرگمی، ابهام، سوءظن و تعجبات ناگوار می‌گردد.