- قسمت اول- پوستاندازی یا خونریزی
- قسمت دوم - بازی با آتش: هوش مصنوعی قدرتطلب و فریبکار
- قسمت سوم- هوش مصنوعی، مرگ و دغدغههای اگزیستانسیال
«هی بات، از این کلمات برای من یک داستان بساز: هرمز، تولد در رامسر، درس در تهران، روزنامهنگار، مجله شبکه»
«هرمز از شهر رامسر به دنیا آمد. قدرت تحمل و استقامتی که از بسیاری از بازماندگان زلزلههای شمال کشور نتیجه گرفته بود، به او التماس میشد. پس از اتمام تحصیلات وی با اکتشاف استعداد خود در رشته روزنامه نگاری، به تهران رفت. در آنجا، هرمز با وجود مشکلاتی که در راه تشکیل کارش خواهد داشت، موفق به خلق و خو کردن یک شغل در این عرصه شد. به دردانه خود، او در مجله شبکه در بازار رسانهای جای خود را گرفت و به بررسی رویدادهایی که جامعه را تحت تاثیر قرار می دادند، پرداخت. هرمز با نوشتن مقالات روانشناسی، ادبی و سیاسی، همواره به دنبال پاسخ به سوالات جدید بود و خود را به یک روزنامه نگار و مورد احترام در کشور تبدیل کرد.»
داستان بالا از یکی از باتهای تلگرامی ChatGPT است. کوتاه است و پر از اشتباهات نگارشی. با این حال، اشارهاش به قدرت تحمل و استقامت مردم بازمانده از زلزله به نظرم جالب آمد.
این هم داستانی که ChatGPT4 سایت OpenAI بر اساس این کلمات ساخته است: هرمز، تولد در رامسر، دانشآموخته رشتههای جامعهشناسی و روانشناسی در تهران، نویسنده و روزنامهنگار، موسس مجله شبکه.
«هرمز در روز تولدش در رامسر، یک هدیه ویژه دریافت کرد: یک دفترچه خالی با جلد چرمی. او همیشه علاقهمند به نوشتن بود و از آن روز به بعد، هر روز چند صفحه از دفترچه را با خاطرات، داستانها و نظراتش پر کرد. او تصمیم گرفت که بعد از دبیرستان، به تهران برود و در رشتههای جامعهشناسی و روانشناسی تحصیل کند. او معتقد بود که این رشتهها به او کمک میکنند تا بهتر بفهمد که چرا مردم آنطوری هستند که هستند و چگونه میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد.
هرمز در دانشگاه با دوستان جدیدی آشنا شد و شروع به فعالیت در روزنامه دانشجویی کرد. او مقالاتی درباره مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نوشت و به تدریج شناخته شد. او همچنین داستانهای کوتاه خود را به مجلات ادبی فرستاد و چندین جایزه دریافت کرد. او خوشحال بود که میتوانست با نوشتن، صدای خود و دیگران را بشنود.
پس از فارغالتحصیلی، هرمز تصمیم گرفت که یک مجله خودش را تأسیس کند. او نام مجله را شبکه گذاشت و هدفش را آن گذاشت که با نشر مقالات، داستانها و گفتگوهای مختلف، فضای بحث و تبادل نظر را در جامعه فعال کند. او با همکاران و نویسندگان خود، سعی کرد که مجله را به صورت مستقل و حرفهای اداره کند و به مسائل مهم و حساس پرداخت. او باور داشت که نوشتن، یک قدرت است که میتواند تغییرات مثبت را در جامعه ایجاد کند.»
داستان سایت بسیار پختهتر است و اشتباهات کمتری دارد.
با اضافه کردن دو سه کلمه دیگر در توضیحات مربوط به خودم در سایت OpenAI ، ChatGPT4 در داستان مفصل و چندصفحهای که برایم نوشت، بهعنوان خبرنگار عازم جنگ سوریه میشوم تا رخدادهای آن را پوشش خبری بدهم. در آنجا دستگیر میشوم اما خاطرات قشنگ کودکی در سواحل دریای خزر و نیز یادآوری همکاری با تیم شبکه باعث میشود که دوران تلخ زندان را پشت سر بگذارم، پس از تجربه رویدادهای عجیب آزاد شوم و به خانه برگردم.
هک تمدن بشری
نمیدانم چرا نوال نوح هراری در مقاله اخیر خود در اکونومیست1 معتقد است که هوش مصنوعی سیستمعامل تمدن بشری را هک کرده است. او معتقد است که هوش مصنوعی تواناییهای قابل توجهی برای دستکاری و تولید زبان، چه با کلمات و چه صداها و تصاویر بهدست آورده است. در نتیجه، هوش مصنوعی سیستمعامل تمدن ما را هک کرده است. او میگوید که زبان، کلید خلق همه آن چیزهایی است که زیر نام فرهنگ جمع شدهاند و این هوش مصنوعی جدید توانسته است که بر این زبان مسلط شود و در نتیجه توانایی داستانگویی را از ما ربوده است. او سم بنکمن-فرید2 و الیزابت هلمز3 (دو کلاهبردار استارتاپی) را بهعنوان دو نمونه ذکر می کند که تواناییهای فوقالعاده فنی نداشتند اما داستانسرایان قهاری بودند. به همین دلیل توانستند بسیاری از مردم و سرمایهگذاران را فریب دهند. سوال او این است که چه اتفاقی میافتد که هوشی غیرانسانی (مصنوعی) در داستانگویی، ساختن ملودیها، ترسیم تصاویر و نوشتن قوانین بر انسان پیشی گیرد.
من جواب آمادهای برای این سوال ندارم و فکر هم نمیکنم کسی پاسخ مستدلی برای آن داشته باشد. احتمالات مختلفی میتواند رخ دهد. اما از طرفی میتوانم به دو موضوع اشاره کنم که تا حدودی به جنبههای دیگر ماجرا هم نگاهی کرده باشیم.
بهجای آنکه مانند نوح هراری فکر کنیم که هوش مصنوعی با هک کردن سیستمعامل تمدن بشری عنان اختیار ما را بهدست میگیرد، چرا فکر نکنیم که هوش مصنوعی و ابزارهایی مانند چتجیبیتی4 در واقع زبان و سیستمعامل تمدن ما را از انحصار عده معدودی از قدرتمندان، اعم از دانشمندان، هنرمندان، سیاستمداران و سرمایهداران خارج کرده است و به افرادی که پیش از این صدایی نداشتند توانایی داستانگویی داده است. حالا با استفاده از این ابزارها، هر کسی که داستانی داشته باشد میتواند آن را بهشکلی که دوست دارد بسراید. اگرچه هنوز هم قدرتمداران با استفاده از امکانات خود، داستانهای خود را با بوق و کرنا به گوش جهانیان میرسانند، اما دستکم دیگر مانند صد یا حتا سی سال پیش نیست که فقط کسانی که روزنامه و تلوزیون و رسانه داشتند، صدای بلندی هم داشتند و میتوانستند داستان را به روایت خود بگویند. حالا هر کسی میتواند داستان خود را بگوید و دیگران هم مختارند بشنوند و یا بگذرند.
دومین نکته این است که اگرچه من هم معتقدم که این مرحله از رشد تکنولوژی مانند مراحل قبل نیست و بسی شگرفتر بر جامعه انسانی تاثیر خواهد گذاشت، اما بر اساس آنچه که در تاریخ انسان رخ داده است، میتوانیم انتظار داشته باشیم که جامعه انسانی خود را با این فناوری هم وقف دهد و یا دستکم بتواند با آن کنار بیاید. توانایی روان انسان و به طبع آن جامعه انسانی برای به تعادل رسیدن حیرتانگیز است. انسان از مراحل بسیار پیچیده و هولناکی گذر کرده است. چرا باید فکر کنیم که این غول مرحله آخر ما را کت بسته تسلیم خود خواهد کرد؟
اما نکتهای که نمیتوانم بفهمم این است که اغلب کسانی که از توسعه هوش مصنوعی نگران هستند، از بیل گیتس گرفته تا ایلان ماسک و جفری هینتون (دانشمند ارشد و مستعفی گوگل در حوزه هوشمصنوعی)، همه خود به نوعی درگیر توسعه آن هم هستند. از یک سو فریاد میزنند که هوش مصنوعی خطرناک است و باید جلوی آن گرفته شود، از سویی دیگر میلیاردها دلار خرج توسعه این فناوریهای میکنند. شاید برای این است که نمیخواهند از رقابت سرسامآوری که در این زمینه بهوجود آمده و بالطبع پول حاصل از آن عقب بیفتند.
انگیزه هوش مصنوعی
یکی از سوالهای اصلی برای من این است که هوش مصنوعی انگیزهاش را برای نابود کردن تمدن بشری از کجا میآورد.
انگیزههای ما و به دنبال آن، خلاقیتهای ما در زمینههای زیستی و فرهنگی ناشی از نیازهای ما هستند. در واقع هرم مازلو4 هرم نیازهاست؛ انواع مختلف نیازها که به انسانها انگیزه فعالیت و رشد میدهند. وقتی هوش مصنوعی نوشتن داستان بشری را بهدست بگیرد آیا نیازی دارد که بر اساس آن بتواند انگیزه بیابد؟ چه چیزی هوش مصنوعی را به جلو میراند؟ ما بر اساس نیازهایمان و نیز احساساتی که در تعامل با دیگران در ما بهوجود میآیند و نیز بر اساس قوه تعقل خود، انگیزه مییابیم تا کارهای مختلف را انجام دهیم. یا رفع نیاز میکنیم و بهفکر خودشکوفایی و به حداکثر رساندن قابلیتهای خود هستیم. اما یک سیستم هوش مصنوعی را چه انگیزهای به جلو میراند؟ آیا اساسا حرف زدن از انگیزه و رفع نیاز در مورد یک سیستم مصنوعی معنا دارد؟ آیا هوش مصنوعی انگیزههای انسانها را کپیبرداری میکند و در جهت رفع همانها تلاش خواهد کرد؟ به عبارتی یک سیستم هوش مصنوعی نیز تلاش خواهد کرد که به بالاترین مرحله هرم نیازها یعنی خودشکوفایی برسد؟ اگر فرض کنیم که از سلسله نیازهای انسانی تقلید میکند، نیازهای قاعده هرم مانند خورد و خواب و روابط جنسی و امنیت را چگونه برطرف میکند؟ چگونه راس هرم یا خودشکوفایی را برای خود تعریف میکند.
اگر غول تورم و گرانی، پیش از هوش مصنوعی گلوی مجله را نفشارد و آن را به نابودی نکشاند، تصمیم دارم در سلسله مقالاتی به نقش هوش مصنوعی در آینده زندگی بشر نگاهی بیندازم. واقعیت این است که اوضاع پیشرفت فناوری چنان است که هر گونه اظهارنظری در این زمینه خیلی زود مربوط به گذشته میشود و سیر حوادثی که در پیش است، اگر هم تمدن ما را به نابودی نکشاند آن را بهشدت متلاطم و دگرگون خواهد کرد.
از یک سو، در بعد اجتماعی، طی یکی دو دهه آینده، بسیاری از آنچه که ما عناصر اصلی اجتماع و فرهنگ میدانستیم بهطور اساسی دگرگون خواهد شد. مدرسه و دانشگاه که طی صدها سال نهادهای آموزشی و انتقال دانش بودهاند، از هماکنون در مقابل فناوری شاهد تغییرات اساسی هستند. حتا پیش از ظهور ابزارهایی مانند چتجیپیتی، دانشگاهها آن کارکرد معمول خود را از دست داده بودند و حالا هم با رشد این فناوریها معلوم نیست در آینده، بهویژه با اتصال مستقیم مغز به هوش مصنوعی و امکان استفاده از اطلاعات و دادههای حیرتانگیز آن، بیآن که فرآیند سنتی یادگیری طی شود، چه بر سر نهادهای آموزشی سنتی مانند دانشگاهها و مدارس خواهد آمد.
از سوی دیگر، در بعد روانشناختی، انسانها در مقابل موج سهمگین فناوری، با بیم و امید به آینده مینگرند. اگر بتوان افسردگی را تنها با یک ویرایش در ژن درمان کرد، چه بر سر آموزههای درمان کلاسیک افسردگی و درمانگران آن خواهد آمد؟ آن همه تحقیقات و نتایج مربوط به یادگیری به چه کاری خواهد آمد وقتی میتوان مستقیما مغز را به هوش مصنوعی متصل کرد و در کسری از ثانیه، به اندازه یک عمر آموزش دریافت کرد؟ انسانی که با صرف هزاران ساعت و تلاش بیوقفه یک زبان خارجی را میآموخت، با انسانی که تنها با دانلود یک فایل کل آن زبان را در اختیار خواهد داشت، یکی نیست.
سادهانگاری است اگر فکر کنیم که تنها نهادهای آموزشی و درمان افسردگی هستند که در برابر فناوریهای جدید دستخوش بحران خواهند شد. تقریبا هر گوشه زندگی انسان، از خانواده و تعلیم و تربیت گرفته تا قوانین مدنی، کیفری و حقوق بینالملل، از مشاغل و بنگاهداری تا مفاهیمی مانند نوآوری و خلاقیت، از شهر گرفته تا روستا، از معیارهای اختلال و بیماری تا بهداشت و درمان، از کشاورزی تا محیط زیست، از علوم تا فنون و از نجوم تا ژنوم، همه و همه دستخوش تحولات عمیقی خواهند شد. منظورم این نیست که همه این تغییرات مخرب و نابودکننده خواهند بود. هدف این تحولات این است که این فناوریها زندگی انسان را راحتتر و یا باکیفیتتر کنند؛ اما همیشه اوضاع آنطور که انسانها یا خیرخواهان میپندارند پیش نمیرود. این ما هستیم که باید تعیین کنیم با گردباد فناوری جدید، پوستاندازی کنیم و دوباره بربالیم، یا با بیتوجهی به این تحولات، کمکم و با خونریزی و یا به یکباره، راه تسلیم، بندگی و یا نابودی را انتخاب کنیم.
در قسمتهای بعدی، به امکانات فراوان و نیز خطرات بسیار این فناوریها اشاره خواهم کرد.
پینویس:
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟