این مطلب یکی از مجموعه مقالات پرونده ویژه «اینترنت اشیا صنعتی» شماره 194 ماهنامه شبکه است. علاقهمندان میتوانند کل این پرونده ویژه را از روی سایت شبکه دانلود کنند.
امروزه، اینترنت اشیا و بهویژه اینترنت اشیا صنعتی وعده دادهاند که تغییراتی بهمراتب فراتر از نیازهای ما را به ارمغان آورند. حالا دیگر ما انتظار داریم بتوانيم وضعیت دمای خانه خود را از راه دور و با استفاده از تلفن هوشمند خود تحت نظر داشته باشیم و کنترل کنیم. انتظار داریم ساختمانها ی اداری ما بتوانند با کنترل مصرف انرژی بهوسیله خاموش کردن لامپها در زمان هایی که کسی حضور ندارد، بتوانند در هزینهها صرفهجویی کنند. همچنین، ساختمان بتواند «تشخیص دهد» چه زمانی ما حضور داریم و محیط پیرامون را برای ما دلپذير و امن کند. برای فراهم ساختن شرایط لازم برای دنیای متصل پیرامون ما، سیستمها و دستگاههای اینترنت اشیا با چنان سرعتی در حال رشد هستند که خود ما از آن بیاطلاعیم. سیستمهای امنیت بیسیم، کارتهای دسترسی، حسگرهای نصب شده در همه جا، حسگرهای از راه دور دما و بسیاری دیگر از دستگاههای متصل در همه جای خانهها، دفاتر کار، کارخانهها و زیرساختهای درونشهری حضور دارند.
شبکه پیچیده و بههم پیوستهای از حسگرهای باسیم و بیسیم وجود دارند که اینترنت اشیا را توسعه و شکل میدهند. برای جایگزینی این حسگرهای بههم پیوسته به هزینه و امکانات گستردهای نیاز است. وعدههای صنعت اینترنت اشیا نیز بار آن را افزایش میدهد. استقرار حسگرهای بیسیم جدید در حال حاضر با ظهور فناوری چندپروتکلی بسیار راحتتر شده است. این فناوری شامل سختافزار و نرمافزاری است که یک دستگاه SoC را قادر میسازد تا از چند پروتکل بیسیم از قبیل بلوتوث کممصرف BLE)، Zigbee و Thread) پشتیبانی کند و چند فرکانس مختلف از باندهای زیرگیگاهرتز تا 2.4 گیگاهرتز را تحت پوشش قرار دهد. اما از آنجا که زیرساختهای اینترنت اشیا بر اساس سیستمهای قدیمی بنا شده است، باید چالش اضافه کردن فناوریهای بیسیم 802.15.4 به زیرساختهای جديد اینترنت اشیا را نیز در نظر داشته باشیم. پشتیبانی از سیستمهای قدیمی تنها چالش پیش رو نیست. علاوه بر این، پیچیدگیهایی وجود دارد که از رقابت استانداردهای پروتکل که اغلب برای رفع چالشهای اتصالی مشابه استفاده میشده است ناشی میشود.
یک گره معمولی اینترنت اشیا
اولین موضوعی که برای درک بهتر شبکه گستردهای از حسگرهای پیرامون ما باید به آن توجه کرد این است که آنها مبتنی بر فناوری میکروکنترلر (MCU) هستند که با نوعی عنصر سنجش ترکیب شدهاند. اینها با یکدیگر سیستم آنالوگ محیطی را به بستههای دیجیتال تبدیل میکنند. دادهها اغلب بعد از اندازهگیری باید برای پردازش بعدی به کلاود فرستاده شوند. شیوه انتخابی برای این جابهجایی در بسیاری از موارد بیسیم است. بستههای دادهای حسگرهای بیسیم در اغلب موارد اندازه کوچکی دارند و گرههای بیسیم خود باید اندازه، هزینه و انرژی مناسب را فراهم کنند.
در گذشته برای دستیابی به چنین اتصالی خیلی از تأمینکنندگان از فرکانسهای رادیویی زیرمگاهرتزی و همین طور پروتکلهای بسیار سبک بهینهسازی شده برای طول عمر باتری استفاده میکردند. آنها مجبور بودند پروتکلهای غیرضروری اختصاصی خود را ایجاد کنند، زیرا گزینههای موجود یا انرژی زیادی مصرف میکردند یا به محدوده مورد نظر گسترش پیدا نمیکردند. اما حالا گزینههای مبتنی بر استاندارد باثبات و کممصرفی همچون Thread، Zigbee و (Bluetooth low energy (BLٍٍE در اختیار توسعهدهندگان وجود دارند. (شکل 1)
شکل 1- طرح سوئیچ چندپروتکلی به دستگاههای متصل شده امکان میدهد پروتکل بیسیمی را که اجرا میکنند بهوسیله بوت لودینگ ایمیج یک میانافزار در زمان استقرار دستگاه در مدار تغییر دهند. برای مثال، این تکنیک ممکن است از قابلیت اتصال تلفن هوشمند برای جابهجایی از بلوتوث کممصرف به Thread و Zigbee یا سایر شبکههای بیسیم استفاده کند.
طراحان دستگاههای اینترنت اشیا اغلب با معضلاتی در طراحی یک محصول واحد مواجه هستند. این معضلات باعث شده است تا در عمل دستگاههای اینترنت اشیا این توانایی را نداشته باشند تا با همه استانداردهای بیسیم موجود کار کنند. تعداد کمی از سازندگان دستگاههای اینترنت اشیا منابع و زمان کافی در اختیار دارند تا بهمنظور ساخت طرحهای خاصی که میتواند از تمام استانداردهای بیسیم ممکن استفاده کنند به کار گرفته شوند. وقتی دو پشته با سختافزار مشترک در یک SoC یکسان اجرا میشوند، پیادهسازی باید به گونهای صورت گیرد که یکپارچگی شبکه حفظ شود. پیادهسازی چنین طرح سختافزاری فرآیندی بسیار پیچیده است.
سامانههای چندپروتکلی/ چندباندی
سیستمهای چندپروتکلی/ چندباندی نشان دادهاند که برای طیف گستردهای از کاربردها مفید هستند. اتصالات چندپروتکلی بهواسطه برنامهپذیر بودن بهشکل سادهای قابل پیادهسازی هستند. مسئولان بخش مهندسی سازمانها به این موضوع پی بردهاند که وقتی یک دستگاه واحد میتواند در بین خیلی از محصولات نهایی مستقر شود، استفاده مجدد از بسیاری از کدها را امکانپذیر میسازد و بهرهوری را تا حد زیادی افزایش میدهد. مهندسان می توانند یک شماره قطعه SoC واحد را که میتواند Thread ،Zigbee و BLE را اجرا کند مشخص کنند. در ادامه مهندسان میتوانند در زمان تولید محصول تصمیم بگیرند که آیا این محصول بهتر است بلوتوث را اجرا یا بهعنوان یک محصول زیرگیگاهرتزی عمل کند. این رویکرد تولیدکنندگان را قادر میسازد تا در حالی که انعطافپذیری محصول را به حداکثر میرسانند، فشار مالی را هم به حداقل برسانند.
سیستم چندپروتکلی قابل سوئیچ کردن برای مصرفكننده نهایی نیز فواید زیادی دارد. این فناوری به عنوان مثال به متصدیان واحدهای ارائهکننده خدمات این امکان را میدهد تا محصولات را از طریق اپلیکیشنهای تلفن هوشمند عرضه و پیکربندی کنند. با وجود این، پیادهسازی چنین مکانیسمی برای طیف گستردهای از شبکهها میتواند دشوار باشد. در چنین شرایطی است که فناوری چندپروتکلی قابل سوئیچ این فرآیند را بیش از پیش ساده میکند.
مهندسان میتوانند یک شماره قطعه SoC واحد را که میتواند Thread ،Zigbee و BLE را اجرا کند مشخص کنند. در ادامه میتوانند در زمان تولید محصول تصمیم بگیرند که آیا این محصول بهتر است بلوتوث را اجرا یا بهعنوان یک محصول زیرگیگاهرتزی عمل کند. این رویکرد تولیدکنندگان را قادر میسازد تا در حالی که انعطافپذیری محصول را به حداکثر میرسانند، فشار مالی را هم به حداقل برسانند.
SoC چندپروتکلی/ چندباندی با پشتیبانی از فرکانسهای اختصاصی زیرگیگاهرتزی و همچنین پروتکلهای استاندارد در باند 2.4 گیگاهرتز که تنها در یک دستگاه مجتمع شدهاند، توسعهدهندگان را از معضل طراحی نجات میدهند. در حالت ایدهآل یک SoC چندپروتکلی/ چندباندی از یک فرستنده گیرنده بیسیم با دو خط رادیویی تشکیل شده است؛ یکی برای زیرگیگاهرتز و دیگری برای نقل و انتقال 2.4 گیگاهرتز. این معماری تجمیع رادیویی به توسعهدهندگان اینترنت اشیا این امکان را میدهد تا در اجرای پروژههای خود آزادی عمل بیشتری داشته باشند.
سیگنالی از یک فرستنده/ گیرنده چندمنظوره معمولی که به Soc بیسیم متصل است را در نظر بگیرید. بعضی از اجزای این فرستنده/ گیرنده رادیویی را میتوان به اشتراک گذاشت، در حالی که بعضی از مؤلفههای آن را باید تفکیک کرد. برای مثال، بخش RF باید اجزای جداگانهای داشته باشد تا بتواند به درخواستهای مختلف فرکانس پاسخ دهد. یک مودم نیز (که شامل مدولاتور، دمدولاتور و چند سختافزار کدگذاری میشود) میتواند بین هر دو فرکانس رادیویی به اشتراک گذاشته شود.
این معماری رادیویی رویکردی کاملاً بهینهسازی شده، منسجم و مقرون به صرفه به طراحی SoC چندپروتکلی/ چندباندی دارد. بخشهای مختلف این پروتکل میتواند برای پیادهسازی استانداردهای ارتباطاتی مختلف مودم را به اشتراک بگذارد. خود مودم نیز بین بخش RF برای دریافت و ارسال بستهها تقسیم شده است. این معماری به اشتراک گذاشته شده نیز بهخوبی برای توسعه نرمافزاری بهینه شده است، زیرا میتواند یک رابط کاربری عمومی را برای کاربردهای رادیویی فراهم کند. به همین دلیل، توسعهدهندگان میتوانند یک لایه پیکربندی رادیویی که میتوان آن را بین پروتکلهای مختلف به اشتراک گذاشت
ایجاد کنند.
با وجود این، برای پیادهسازی یک سیستم چندپروتکلی/ چندباندی به نرمافزار بسیار پیچیدهای نیاز است. پشتههای پروتکل بیسیم باید بهاندازهای کارآمد باشند تا بتوانند با مجموعه گستردهای از محصولات سختافزاری کار کنند. آنها باید بتوانند در محیطهای چندرشتهای با سیستم عاملهای بیدرنگ (RTOS) کار کنند. در یک کاربرد چندپروتکلی، پشتهها باید بهطور یکپارچه با هم یا بهوسیله فعال شدن یک محصول اینترنت اشیا کار کنند تا چرخه حیاتشان با استفاده از BLE آغاز و عرضه شود. مزیت تکنیک چندپروتکلی سوئیچ شونده نسبت به چندپروتکلی پویا در این است که دستگاهها به منبع کمتری نیاز دارند، زیرا نیازی به منابع ذخیرهسازی فیزیکی وجود ندارد و چند پروتکل در بین چند دستگاه بیسیم اجرا میشود. با چندپروتکلی دینامیک این امکان وجود دارد که با یک SoC از طریق تقسیم زمان بین منابع فیزیکی از دو (یا تعداد بیشتری) پروتکل پشتیبانی کرد. چندپروتکلیهای پویا به طور معمول بخش اعظمی از منابع دستگاهها همچون حافظه را مورد استفاده قرار میدهند و از ساختار نرمافزاری پیچیدهتری نیز برخوردار هستند. این پروتکل به طراحی رادیویی دقیق برای بهاشتراکگذاری منابع رادیویی در بین پروتکلهای غیرمشابه نیاز دارد. جدول 1 کاربردهای مختلف سیستم چندپروتکلی را نشان میدهد.
جدول 1- موارد بهکارگیری سیستم چندپروتکلی
اگر چه در طرحهای چند پروتکلی پویا از منابع سختافزاری بیشتری استفاده میشود، اما هدف این است که اندازه کوچکتر شود و راندمان بالاتری به دست آید. در خیلی از موارد، تکنیکهای چند پروتکلی پویا پیچیدگی طراحی را کم میکنند و هزینه های کلی سیستم را به میزان 50% کاهش می دهند. این صرفهجویی تنها با استفاده از یک دستگاه SoC بهجای دو یا بیشتر مدار مجتمع حاصل میشود. ترکیب یک SoC چندپروتکلی با یک سیستم عامل بیدرنگ نیرومند، پشتههای بیسیم خوشساخت و برنامههای محلی میتواند بهراحتی یک طرح اینترنت اشیا که به چند شیوه از اتصال نیاز دارد، بهشکل مطلوبی پیادهسازی کند.
چندپروتکلی متقارن نیز بیشتر در طراحی شبکههای Thread و Zigbee مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا خیلی از منابع نرمافزاری و سختافزاری را بهدلیل یکسان بودن پروتکلها و پیکربندی رادیویی میتوان به همان شیوه معمول مورد استفاده مجدد قرار داد. برای مثال، Thread و Zigbee لایههای مشابهی از PHY و MAC را به اشتراک میگذارند و نیاز به پیکربندی مجدد فرستنده/ گیرنده را به حداقل میرسانند. (شکل 2)
علاوه بر این، Thread و Zigbee این اجزای متعارف را به اشتراک میگذارند که باعث میشود منابع کارآمدتر به اشتراک گذاشته شوند تا راحتتر بتوان آنها را مدیریت کرد. در نتیجه، دستگاههایی که از ردپای حافظه کوچکتری استفاده میکنند، میتوانند به کمتر شدن هزینه نهایی تولید یک محصول کمک کنند.
شکل 2- توصیفی از اتصال چندپروتکلی دینامیک با سه پشته ارتباطی اجرا شده در یک سیگنال رادیویی واحد. با یک مکانیسم تقسیم زمانی، امواج رادیویی بین پروتکلها به اشتراک گذاشته میشود. این راهکار پویا امکان استفاده از بلوتوث کممصرف را با سایر پروتکلهای بیسیم فراهم میکند. در این تصویر یک دستگاه که بهطور عادی در Zigbee کار و در فواصل معین از Bluetooth beacon استفاده میکند را نشان میدهد.
ترکیب همه این فناوریها با یکدیگر
در حال حاضر، تنها تعداد انگشتشماری از تأمینکنندگان SoC محصولات چندپروتکلی مبتنی بر SoC یکپارچه و نرمافزار بهینهسازی شده را عرضه میکنند. حتی تعداد کمتری از آنها هستند که ابزارهای توسعه لازم برای ساده کردن پیچیدگیهای طراحی بیسیم چندپروتکلی را ارائه میکنند.
چیزی که باعث دشوارتر شدن موضوع میشود این است که بعضی اوقات گروههای طراحی بیسیم در گوشه و کنار جهان پراکنده هستند و اهداف طراحی متفاوتی را دنبال میکنند یا ممکن است از بخشهای تجاری متفاوتی آمده باشند. وقتی چند پشته از چند شرکت یا منبع مختلف آمده باشد، رسیدن به یک سیستم قابل قبول در بین آنها که از انرژی و حافظه محدود استفاده میکنند ممکن است سخت باشد. پروتکلها باید در یک سیستم محدود از سختافزارهای کارآمدی استفاده کنند تا از به هدر رفتن چرخههای پردازنده و منابع حافظه جلوگیری شود. این کار بهویژه زمانی اهمیت پیدا میکند که جابهجایی بین پشتههای پروتکل بتوانند راندمان بالایی ایجاد کنند. در غیر این صورت، یا تداخلات بروز خواهند کرد یا انرژی به هدر میرود.
نیاز به راهکارهای چندپروتکلی/ چندباندی رو به افزایش است، زیرا هیچ پروتکل بیسیم واحدی نیست که برای کاربردهای اینترنت اشیا ایدهآل باشد
به هدر رفتن چرخههای پردازنده میتواند روی عمر باتری نیز تأثیرات مخربی داشته باشد. ناکارآمدی در پشتهها نیز میتواند نیاز به حافظه بیشتر و در نتیجه افزایش هزینه سیستم را بهدنبال داشته باشد. برای دستیابی به یک پروژه موفق توسعهدهندگان باید هرکدام از این اجزا همچون سختافزار دستگاه (SoC یا ماژول)، زمانبندیهای رادیویی، پشتهها و سیستم عاملهای بیدرنگ را با دقت مد نظر داشته باشند. نیاز به راهکارهای چندپروتکلی/ چندباندی رو به افزایش است، زیرا هیچ پروتکل بیسیم واحدی نیست که برای کاربردهای اینترنت اشیا ایدهآل باشد. در دنیای امروز که نیاز به اتصال همه چیز بههم اجتنابناپذیر شده است، شاهد اتصال دستگاههایی به یکدیگر خواهیم بود که به همراه نرمافزار تعبیه شده در آنها بهشکل کاملاً پیچیدهتری نیازهای متنوع اینترنت اشیا را پوشش میدهند.
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟