این مطلب یکی از مقالات پرونده ویژه «مراکز داده نرمافزار محور» است. برای دانلود کل پرونده ویژه اینجا کلیک کنید.
اما حتی با وجود افزايش سطح مجازیسازی، بسياری از این مراکز هنوز هم مانند گذشته همچون انباری از زيرساختهای فيزيکی هستند که البته روند رشدشان رو به کاهش نهاده است. رويکردهای نوين فناوری، از جمله رایانش ابری و جنبش BYOD (استفاده از ابزارهای شخصی در محل کار)، واحدهای آیتی ادارهها و سازمانها را زير فشار قرار داده است تا توپولوژی مرکز داده خود را برای ارائه سرويسهایی هرچه منعطف و با کارایی و امنيت بهتر، نوسازی کنند. مرکز داده نرمافزارمحور میتواند کانون چنين حرکتی باشد. ايده مرکز داده نرمافزارمحور اين است که با استفاده از مجازیسازی، همه جنبههای محيط آیتی را همسان کند. درنتيجه اينکار، کل زيرساخت میتواند در قالب سرويس، ارائه و بهوسيله نرمافزار، خودکارسازی شود.
مطلب پیشنهادی: 7 نوآوری در SDN
ارزش اين هزينه
بهنظر جيمز پترسون، مدير ارشد عملياتی شرکت نرمافزاری BPS Resolver واقع در کانادا، توانمندیهای SDDC در رويارویی با چالشها بديهی است. اما شرکت او میخواست بهجای تکيه بر زيرساختهای پشتيبان، روی محصولات خودش متمرکز شود و به همين منظور به سراغ شرکت ميزبانCentriLogic رفت تا برای محصولاتی که عرضه میکند، خانهای تهيه کند. پترسون میگويد، بیشتر بهاين علت از همکاری با CentriLogic هیجانزده شده است که اين شرکت برای پشتيبانی از درخواستهای گوناگون و متغير مشتریانش خيلی روی فناوری مجازیسازی تأکيد دارد. اما بهرغم تلاشهای پيوسته CentriLogic برای بهبود توانمندیهايش، پترسون میگويد: «با اينکه راهکارهای اين شرکت در پاسخدهی به تغييرهای سرور و سامانههای ذخيرهسازی تقريباً بیدرنگ است، اما در مواجهه با پيکربندی شبکه عملکرد کندی دارد.» به عقیده او بدی ماجرا اين واقعيت است که سوئيچها و مسيريابها هنوز تا حد زيادی به پيکربندیهای دستی و گاهی حتی فيزيکی متکی هستند تا درخواستهای جديد را بپذيرند و فناوری مجازیسازی هنوز در اين حيطه جريان نيافته است.
به همين علت است که هياهو درباره SDDC و قابليت کليدی ديگری که آنرا شبکه نرمافزار محور (SDN) میناميم رو به افزايش است. البته براندون ميرس، از مديران شرکت مشاوره آیتی SWC Technology Partners در شيکاگو، میگويد: «شرکتها برای روبهرو شدن با مرکز داده نرمافزارمحور از آنچه که انتظار میرفت هم آمادهتر هستند. این مرکز داده گزينههایی را در اختيار مديران قرار میدهد که آنها مدت زيادی بود انتظارش را میکشيدند و پيش از اين برايشان ممکن نبود.»
بهگفته جيم دامولاکيس، مدير ارشد فناوری شرکت مشاوره GlassHouse Technologies در ماساچوست امريکا، عبارت SDDC نماينده همگرایی دو مفهوم بنيادی است؛ يکی محيط کاملاً مجازیسازیشده و ديگری محاسبههای ابری. مزيت اصلی SDDC از ديد يک کلاود خصوصی، توانایی آن در کارایی، نرمشپذيری و چالاکی بهتر است.
دامولاکيس معتقد است با اينکه پديده مجازیسازی سرور، انقلابی بهپا کرده و توانسته است زمان آمادهسازی سرور، را برای مثال از چند هفته به چند ساعت کاهش دهد، اما وضعيت در حيطه ذخيرهسازی و بهويژه شبکه چندان خوشايند نيست. در نهايت، نتيجه همه اينها به کاهش نرمشپذيری کل زيرساخت انجاميده است. چشماندازی که SDDC ترسيم میکند اين است که با افزودن يک لايه مديريتی، کل محيط را با خودکارسازی يا اتوماسيون پيوند بزند. با اينکار، تغييرها تکرارپذير، سادهتر و همساز میشوند.
دامولاکيس میگويد: «بهنظر میرسد که عبارت مرکز داده نرمافزارمحور را شرکت VMware، عرضهکننده محصولات مجازیسازی، ابداع کرده باشد.» او میگويد، آنها يک شرکت نرمافزاری هستند و شرکتهای نرمافزاری مايلند چيزها را در شکلهای نرمافزاریشان ببينند و میافزايد: «من عبارت software-enabled را ترجيح میدهم، زیرا نرمافزار يک مجموعه ابزار است و آنچه که شما بايد انجام دهيد، تمرکز بر حل يک مسئله کاری است نه فقط اعمال يک نگرش نرمافزاری روی چيزها.»
توانمندیهای نو
اريک هنسلمن، مدير پژوهش شبکه در شرکت 451 Research واقع در بوستون، نيز با اين نظر موافق است که SDDC با ارتقای سطح يکپارچگی و نيز با خودکارسازی سروکار دارد. او میگويد هدف، سازوکارهایی است که اغلب شامل تغييرهای فيزيکی و پردازشهای دستی و يکپارچه کردن آنها با رويههای خودکارسازی شدهتر مراکز داده ديگر است. نقطه آغاز، مجازیسازی است. هنسلمن میگويد، بايد حد مشخصی از جداسازی (abstraction) را اعمال کنيد تا بتوان با منابع گوناگون نرمشپذيرتر بود. اما ارزش واقعی آن، دستيابی به سطح بالاتری از يکپارچگی مديريتی است. اين سازوکار در آغاز به کلاود شباهتی ندارد، اما رفتهرفته مانند کلاود بهنظر خواهد رسيد.
نخستين هدف SDDC اين است که ايجاد تغيير در سرورها، سامانههای ذخيرهسازی و بهويژه پيکربندی شبکه را سادهتر کند و برای واقعيت بخشيدن بهاين هدف، فرآيند بخشبندی کل زيرساخت مرکز داده را خودکارسازی میکند، بر معماری آن احاطه میيابد و نيز با تنظيم ساختار موجود به کارایی بسيار بیشتری دست پيدا میکند. از نظر هنسلمن، گرايش بهسمت SDDC تازه آغاز شده است و نخستين روزهای خود را میگذراند. در حال حاضر اين سازمانهای سازنده مراکز داده بسيار بزرگ هستند که قملرو SDDC را تعيين میکنند. او میگويد، پيادهسازیهای بسيار پرهياهویی هم وجود داشته که يکی از خاصترين آنها از آن گوگل است.
مطلب پیشنهادی: 5 چالش تازه شبکههای کامپیوتری سـازمانهای بزرگ
گوگل کارهای جالبی انجام داده است تا با استفاده از اپليکيشنهای خانگی و سوئيچهای کنترلی OpenFlow خود، ظرفيت درونی را دگرگون کند. برای کاملتر کردن اين روند، از يک سيستم زمانبندی پويا نيز استفاده میشود که ظرفيت را براساس کنشهای ترافيکزاتری مانند بازتوليد (replication)،تنظيم میکند.
بهگفته هنسلمن، صحنه SDDC دو بازيگر اصلی دارد. يکی از آنها سکوی مجازیسازی شبکه شرکت Nicira موسوم به NVP (سرنام Network Virtualization Platform) است. با اين سکو میتوان زيرساخت شبکه مجازی و نيز سرويسهایی را که بهطور کامل از سختافزار شبکه فيزيکی جدا شدهاند، بهصورت پويا ايجاد کرد. بازيگر دوم، محصول شرکت Big Switch Networks است که Open Software-Defined Networking نام دارد.هنسلمن میگويد: «هر دوی اين شرکتها میخواهند در محيطهای مجازی از اتصالهای مجازی استفاده کنند و سپس با کمک تونلها، دسترسی خود به محيطهای مجازی ديگر را گسترش دهند.»
اما بهجز این دو شرکت، ديگرانی هم هستند که در اين حيطه توانمندیهایی دارند يا در حال توسعه آنها هستند. برای مثال، Brocade سازوکاری را فراهم آورده است که به کمک آن میشود يک تونل را در دنيایی مجازی آغاز کرد و در يک دستگاه فيزيکی به پايان برد.
هنسلمن معتقد است که SDDC میتواند کارایی مرکز داده را افزايش دهد. آنها توانستهاند با مجازیسازی، کارایی تکسرورها را بهبود دهند. میتوان کار يک مرکز داده نرمافزارمحور را با موقعيتی مشابه مرکز داده معمولی نيز آغاز کرد. اين در حالي است که در گذشته برای پايگاهداده يا ديگر برنامههای کاربردی لازم بود که يک سرور جداگانه داشته باشید. اکنون میتوانيد منابع را بسته به نيازتان بخشبندی کنيد. در معماری پيشين بايد برای شبکه، پاد (pod) يا تاير (tier) ايجاد میکرديد، اما اينک SDDC اجازه میدهد وظايف کاری در محيط حرکت کنند. بهعلاوه، در گذشته وجود محدوديت در اتصالهای Fibre Channel باعث میشد مرکز داده نيز در بهحرکت درآوردن اپليکيشنهایی که نيازمند کارایی زيادی بودند، محدوديت داشته باشد. اکنون با کمک SDDC سامانههای ذخيرهسازی تحت شبکه (SAN) به محيط شبکه متصل میشود و اين محيط میتواند، در صورت نياز، زمانی که سرور در حال کار است، اتصال را با استفاده از iSCSI يا Fibre Channel بر روی IP جدا کند. هنسلمن میگويد: «برای عملی کردن اينکار، بهويژه برای ذخيرهسازی، به کارایی بالایی نياز داريد؛ SDDC از توانمندیهای شبکه نرمافزاری بهره میبرد تا اطمينان دهد که کارایی آن پاسخگوی نيازها است.»
نيک ليپيس، مؤسس The Lippis Report، میگويد: «کارایی، مطلوب کسانی است که با فناوری اطلاعات سروکار دارند و نيز از تصميمگيرندگان حيطه شبکه هستند.» بهگفته او تکامل SDDC تا حدی نتيجه فشارهایی است که بر شرکتهای فعال در حيطه مجازیسازی وارد میآيد تا استکها يا پشتههای بسيار يکپارچهای داشته باشند و آن پشتهها نيز امکانات آمادهسازی خودکار داشته باشند.
صحنه SDDC دو بازيگر اصلی دارد. يکی از آنها سکوی مجازیسازی شبکه شرکت Nicira موسوم به NVP است.
بازيگر دوم،محصول شرکت Big Switch Networks است.
ليپيس میگويد: «ما از محاسبات توزيعشده با اتوماسيون متمرکز و امکان مديريت تکنفره بهره میبريم، اما در بعد شبکه هنوز تورم عملياتی داريم. کاربران نهایی نمیخواهند هرچه که شبکه بیشتر رشد میکند، شمار افرادشان هم بیشتر شود.» بهگفته او، تا بهاينجا انحصار حاکم بر قلمرو شبکه چندقطبی بوده و بازيگران نسبتاً کمی داشته است و مديريت آسان در آن، اولويت دوم به شمار میرفته است. ليپيس، SDDC را با انقلاب در سرگرمیهای خانگی مقايسه میکند که در آن اختراع يونيورسال ريموت (کنترل از راه دور)،کنترل چند دستگاه از يک نقطه را تسهيل کرد؛ هم تسهيل در پيکربندی و هم تسهيل در کاربرد.
ليپيس میگويد، وقتی که همهچيز کابلی است و کنترل مرکزی، تفکيک شده است میتوانيد برای کنترل شبکه کارهای جالبی انجام دهيد. از ديد SDDC همه چيز در آغاز کابلی است، سپس عاملها يا ايجنتهای شبکه میتوانند دستگاهها و پروتکلها را کنترل کنند. ليپيس میگويد: «خوشبختانه زمانی خواهد رسيد که اپليکيشنها بهسادگی سرويسها را از شبکه درخواست کنند، اما بديهی است که آن روز هنوز فرا نرسيده است.» او اشاره میکند که در بنياد شبکههای آزاد (یا Open Networking Foundation که به توسعه استانداردهای شبکههای آزاد و شبکههای نرمافزارمحور میپردازد) درباره SDDC کارهای زيادی در حال انجام شدن است.
او که از يک گروه کاربری شبکه آزاد (open-networking) ميزبانی میکند، میگويد: «شرکتهای بزرگی مانند Fidelity و JPMorgan Chase & Co از مجموعه او پشتيبانی میکنند. همه اين شرکتها درگير اين کار هستند ( و به پيشبردش کمک میکنند)، زیرا يک چالش مشترک دارند: در دنيای شبکههای آیتی، برای هر 50 روتر تقريباً يک مهندس وجود دارد، درحاليکه در بازار موبايل، شرکتهایی مانند اسپرينت يک مهندس دارند که هزاران اندپوينت را مديريت میکند. از اينرو است که شرکتهای فوق برای به صحنه آوردن SDDC و کاستن از چالشها و هزينههایشان چنين تلاش میکنند.
ليپيس اينرا هم میافزايد که خريداران بزرگتر فناوری اطلاعات در اين حيطه با استارتآپها رايزنی میکنند و خواهان شرکتهای بزرگ نيستند، زیرا فکر نمیکنند شرکتهای بزرگ به آمدن SDDC علاقهای داشته باشند.
آرون تانجا، تحليلگر شرکت Taneja Group، نيز اظهار میدارد که در بازگویی مزيتهای SDDC اغراق نشده است. خودکارسازی اجازه میدهد تا اهداف خود در ارتباط با کيفيت خدمات را تنظيم کنيد و بهآن دست يابيد و واقعاً با کل زيرساخت فيزيکی مانند انباشتگاه (pool) برخورد کنيد. شايد با ساختارهای فيزيکی زيادی احساس آشنایی و راحتی داشته باشيد، اما اين SDDC است که اجازه میدهد بدون نياز به انبوهی از نيروهای انسانی برای مديريت کارها، اتصالپذيری لازم برای اپليکيشنها و سطح کارایی مورد نيازشان را پيدا کنيد.
در دوران فناوری ابری راهی وجود ندارد که انسانها بتوانند هزاران عنصر موجود در زيرساخت را کنترل کنند. از نظر مفهومی، شبکههای نرمافزارمحور (SDN) و مراکز داده نرمافزارمحور (SDDC) مانند اينترنت و برخلاف شبکههای قطعی (deterministic networks) سنتی، برای پيدا کردن مسيرهای بهينه بر رويکردهای کاوشی يا هيوريستيک متکی هستند. تانجا میگويد: «آنچه که تا اينجا درباره مجازیسازی آموختهايم اين است که حل دو بخش از يک مسئله ـ محاسبه و ذخيرهسازی ـ پيچيدگی را بهجای ديگری که همان شبکه است، منتقل میکند.»
هشدارها و پندها
دامولاکيس میگويد، در بیشتر بحثها درباره SDDC، فرآيند کار و جنبه تعريف سياستها از نظر دور میماند. بهگفته او، راه يافتن بهاين فناوری مهم است، اما بايد طرحی در دست داشته باشيد تا بهگونهای مؤثر از آن بهره ببريد، در غير اينصورت انگار که يک مجموعه ابزار داريد، اما نمیدانيد چه چيزی میسازيد. معمولاً فناوری اطلاعات را بهدلیل افراط در پيشآمایی مقصر میدادند.
دامولاکيس میگويد، هرچند SDDC مزيتهای آشکاری دارد، اما پيچيدگیها و ايرادهایی هم دارد که بهويژه در ارتباط با انتخاب فروشندگان محصولات مربوطه بیشتر رخ میدهد. البته هنگامیکه به سوی کلاودهای خصوصی میرويد اين موضوع حل و فصل میشود، با اينهمه بايد ببينيد بعضی از اجزا چگونه تعريف شدهاند و شايد گاهی لازم باشد صبر کنيد تا بعضی چيزها مشخص شوند و معلوم شود سمت و سوی درست کدام است. يکی از نقطههای شروع برای تصميمها درباره سرمايهگذاری اين است که فناوری کنونی خود را بررسی کنيد. برای مثال، اگر يک اپليکيشن قديمی داريد که روی يک مرکز داده سنتی اجرا میشود، شايد انتقال همان سازوکار به SDDC گزينه خوبی نباشد.
اما برای سرويسهای انبوه و استانداردپذيری که همواره از فناوری اطلاعات انتظار میروند و درخواست میشوند، SDDC مسلماً انتخابی بديهی است. زیرا چنين سرويسهایی در SDDC بهتر، سريعتر و مؤثرتر مديريت میشوند.
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟