یک نرمافزار منبع باز (متن باز) بهطور گسترده در قالب برنامههای کاربردی مستقل و مؤلفههای مورد استفاده در برنامههای کاربردی غیر منبع باز مورد استفاده قرار میگیرد. بیشتر فروشندگان نرمافزارهای مستقل (ISV) و فروشندگان سختافزارها (OEM یا ODM) از چهارچوبها، ماژولها و کتابخانههای منبع باز بهطور اختصاصی در محصولات و خدمات خود استفاده میکنند. از دیدگاه مشتریان، توانایی بهکارگیری فناوری منبع باز تحت شرایط استاندارد تجارت ارزشمند است. آنها تمایل دارند در حالی که از مزایای منبع باز بودن نرمافزارها استفاده میکنند، برای دریافت پشتیبانی حرفهای، آموزشی و مشاورهای که بهطور معمول همراه با نرمافزارها عرضه میشود، هزینههای لازم را پرداخت کنند. در این چرخه به ظاهر خوب و عاری از مشکل یک پرسش مهم پنهان شده است: شرکتهای بزرگ تجاری که نرمافزارهای خود را بهصورت منبع باز ارائه میکنند، چگونه باید به فکر بازگشت سرمایههایی باشند که در جهت تولید نرمافزار اختصاص دادهاند؟ به طوری که نه تنها اصل سرمایه بلکه سود حاصل از عرضه نرمافزار نیز بازگردد؟ هر چند کسبوکارها در مقیاس بزرگ و کوچک بهگرمی از جنبش منبع باز و مزایایی حمایت میکنند که همراه با آن عرضه میشود، اما به نظر میرسد مدل منبع باز برای کسبوکارهای بزرگ با توجه به شرایط فعلی بازار سودآور نیست.
مطلب پیشنهادی: 101 عامل شکست پروژههای IT
مزایای ساز و کار منبع باز
اگر با یک تبلیغکننده مدل منبع باز به گفتوگو بپردازید، به شما خواهد گفت تنها راه توسعه نرمافزارها در آینده فقط با استفاده از مدل منبع باز امکانپذیر خواهد بود. با توجه به آنکه کدهای مربوط به نرمافزارهای منبع باز بهطور معمول در دسترس افراد قرار دارد و متخصصان برونسازمانی یک شرکت اغلب تمایل دارند دیدگاههای خود را درباره نقصها یا کاستیهای یک نرمافزار ارائه کنند، دامنه طراحی و توسعه یک نرمافزار از یک محدوده کوچک سازمانی به یک مقیاس فراقارهای تبدیل میشود. شاید سیستمعامل ویندوز یک نمونه ملموس در این زمینه باشد. هر چند کدهای مربوط به ساخت سیستمعامل ویندوز همچنان در کنترل کامل مایکروسافت قرار دارد، اما از زمانی که مایکروسافت الگوی Windows Insider را مورد استفاده قرار داد، نزدیک به پنج میلیون کاربر در زمینه اشکالزدایی ویندوز 10 مشارکت داشتند. با این حساب، اگر فرض کنیم مایکروسافت تصمیم داشت پروژه خود را از طریق پنج میلیون کارمند فرضی خود مورد بررسی قرار دهد و به هر کدام از آنها فقط پنج دلار بابت اشکالزدایی نرمافزار پول پرداخت کند، باید 25 میلیون دلار هزینه میکرد، در حالی که اکنون این کار را بدون آنکه هزینهای را متقبل شود، انجام داده است.
مزایای بهرهمندی از پروژههای منبع باز زیاد هستند و همه ما بهخوبی با آنها آشنا هستیم. استفاده از آنها رایگان است. میتوانید آنها را به شیوهای که نیاز دارید، سفارشی کنید. چشمان زیادی روی کدهای اصلی اشراف دارند که همین موضوع باعث میشود مشکلات امنیتی بهسرعت برطرف شوند. هر شخصی توانایی اصلاح خطاها را دارد. برای رفع مشکلات لازم نیست در انتظار عرضه وصلههای یک شرکت باشید. در حصار استانداردهای خاصی که از سوی شرکت سازنده ممکن است به وجود آید نخواهید بود و در نهایت اگر شرکتی ورشکسته و از گردونه تجارت خارج شد، با یک نرمافزار بدون ناظر تنها نخواهید بود یا میتوانید تصمیم بگیرید آیا محصول مورد استفاده برای شما سودآور است یا خیر؟
با این حال، شاید یک تبلیغکننده الگوی منبع باز به شما نگوید بر خلاف تمام مزایای واقعگرایانهای که پروژههای منبع باز دارند، بعضی مواقع لازم است کدهای نرمافزارهای خود را بهصورت بسته نگه داریم. بیشتر کسبوکارهای امروزی نیازمند نرمافزارهای اختصاصی هستند که کدهای آنها در اختیار دیگران قرار نداشته باشد. اما فارغ از شرایط استثنایی و خاصی که ممکن است وجود داشته باشد، شرکتهای نرمافزاری منبع باز مجبور هستند به سمت کلاود حرکت و کدهای اختصاصی محصولات موفق خود را عرضه کنند. مدل فعلی کسبوکار در حال شکست خوردن است. پیتر لوین که مدیرعاملی شرکت XenSource- شرکتی که محصولاتش بر اساس هایپرویزور منبع باز Xen تولید میشوند - را بر عهده داشت و همچنین ریاست بخش سرمایهگذاری شرکت اندرسون هوروویز را بر عهده دارد- شرکتی که در زمینه نرمافزارهای سازمانی شامل زیرساختهای مراکز داده و نرمافزارهای سازمانی و محاسبات همراه فعالیت میکند- دلایل جالبی را پیرامون ناکارآمدی الگوی منبع باز در مقیاس تجاری بهویژه برای شرکتهای بزرگ ارائه کرده است. لوین معتقد است مدل تجاری مرسومی که دنیای منبع باز بر مبنای آن قرار دارد ناقص است. او معتقد است: «شرکتهای منبع بازی که درآمد اصلی آنها بر پشتیبانی پس از فروش، تعمیر و نگهداری، ضمانتنامهها و غرامتهایی که برای یک برنامه کاربردی یا یک سیستمعامل رایگان قرار دارد، درآمد کافی نخواهند داشت. به این معنا که این شرکتها در زمینه ابداعات و نوآوریها با مشکل سرمایهگذاری مواجهاند و برای حل مشکل خود همواره برای عرضه ابداعات به جامعه منبع باز وابسته هستند.»
لوین ساز و کار شبکههای اجتماعی را در قالب استارتآپها مورد تحسین قرار میدهد و از آنها حمایت میکند. اما مشکل کار کجا است؟ صرف نظر از دلایلی که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد، مدل توسعه منبع باز یک ویژگی مثبت دارد و آن جامعهمحور بودن است. پروژههای منبع باز یک حقیقت مهم را به اثبات رساندهاند. منبع باز همواره ظرفیت به وجود آوردن نوآوری و خلق بخشهای مفید نرمافزاری را دارد.
قبل از آنکه به بیان مشکلات مدل تجاری برنامههای منبع باز بپردازیم، ابتدا بهتر است توصیف کوتاهی از این مفهوم داشته باشیم.
مدل تجاری منبع باز چیست؟
برای بعضی مردم درک این موضوع ممکن است کمی گیجکننده باشد که محصولات منبع باز بهطور رایگان یا با حداقل قیمت عرضه میشوند. این شرکتها چگونه با عرضه رایگان محصولات خود میتوانند به کسب درآمد بپردازند؟ هرچند تجارتهای مبتنی بر منبع باز بهطور مستقیم از محصولات خود درآمد کسب نمیکنند، اما این موضوع نباید این گونه تعبیر شود که در این شرکتها جریان پایداری از کسب درآمد وجود ندارد. در واقع، در بازار فناوری وب در قرن بیست و یکم، شرکتهای متن باز بزرگی قرار دارند که از مزیت راهبردهای بلندمدت بهره میبرند. شرکتهایی نظیر آپاچی و ردهت (در ادامه خواهیم دید هرچند ردهت جزء شرکتهای موفق در این زمینه به شمار میرود، اما باز هم در مقایسه با بزرگانی همچون مایکروسافت از درآمد کمتری برخوردار است) که میزبان یک فناوری خاص هستند یا شرکتهای وبمحور از قبیل Sendmail نمونههای موفقی از این شرکتها به شمار میروند. مدل تجاری منبع باز بهجای آنکه روی خود محصولات واقعی و ایجاد درآمد از آنها تکیه کند، بر خدمات جانبی مانند سیستمهای یکپارچهسازی، پشتیبانی، آموزش و مستندات متمرکز است. این سبک درآمدزایی از نرمافزارها بر پایه این اصل قرار دارد که ارزش یک محصول در خدمات جانبی یک محصول و نه خود محصول یا مالکیت معنوی آن قرار دارد. بر پایه این نگرش و با توجه به تغییر و تحولاتی که در دنیای فناوری به وجود آمده است، ارزش محصولات نرمافزاری امروزه در حال تنزل و تقاضا برای گونههای سفارشی از یک محصول بهسرعت در حال افزایش است. اما روشهای کسب درآمد در مدلهای مبتنی بر منبع باز چگونه است؟ از جمله روشهایی که در این زمینه میتوان به آنها اشاره کرد عبارتند از:
- فراهم آوردن سرویسهای پشتیبانی و ادغامسازی (مایکروسافت در نظر دارد چنین الگویی را در ویندوز 10 پیادهسازی کند).
- فروش حق اشتراک برای بهروزرسانی محصول و پشتیبانی از آن (الگویی که توسط ردهت دنبال میشود).
- فروش مؤلفههای اختصاصی بر پایه درخواست کاربر (شرکت Funambol).
- فروش افزونههای حرفهای، برنامهها، سرویسها و الگوها (وردپرس و جوملا).
- فروش سرویسهای میزبانی بر پایه مدل SaaS (نرمافزار در قالب سرویس) (شرکتهایی نظیر Acquia و Alfresco).
- فروش نرمافزار تحت مجوزهای تجاری و آزادسازی کدها تحت مجوزهای متن باز (MySQL).
نگاهی به علل شکست مدل تجاری نرمافزارهای منبع باز
1- محدودیتهایی در ارتباط با کسب درآمد
واقعیت این است که بدون بودجه کافی، تجارتهای مبتنی بر منبع باز نمیتوانند تفاوت قابل توجهی در محصولاتی که از کدهای منبع باز استفاده میکنند و محصولاتی که بر پایه آنها عرضه میشوند، به وجود آورند؛ زیرا به دلیل دسترسی مشتریان بالقوه شرکتها به کدهای زیربنایی، انگیزه کمتری دارند تا برای محصولات آتی این شرکتها هزینه کنند. شاید در بهترین شرایط ممکن، بخش خیلی محدودی از تجارتها به تمدید شارژ از طرف مشتریان خود امیدوار باشند و بتوانند درآمد بالقوهای را در این زمینه به دست آورند. این یک دور باطل است. اگر ما به بازار کسبوکار ردهت نگاه کنیم، درمییابیم که 50 درصد مشتریان بالقوه از فدورا (یک توزیع رایگان از لینوکس) و 50 درصد از نسخه سازمانی لینوکس ردهت استفاده میکنند. نسخهای که بر اساس پرداخت حق اشتراک توسط ردهت پشتیبانی و نگهداری میشود. در نتیجه، بخش بزرگی از بازار از دست رفته است. لوین این پرسش را مطرح میکند که با این اوصاف چرا مردم باید مالیات شرکت ردهت را پرداخت کنند؟
شاید این موضوع را این گونه استدلال کنید که این مدل عرضه نرمافزارها واقعاً برای تجارتها خوب است. نرمافزارهای منبع باز بدون آنکه هزینهای بابت آنها پرداخت شوند در دسترس قرار دارند و رقابت برای منبع باز کردن محصولات بر اساس کد یکسان این فضای اطمینان را برای مصرفکننده به وجود میآورد که نسخههای عرضه شده با قیمت خوبی در دسترس خواهند بود. شاید به این نکته توجه نکرده باشید. اگر تجارتهای منبع باز نتوانند پول لازم برای سرمایهگذاری در زمینه خلق نوآوریها را در محصولات خود به دست آورند، در نتیجه مشتریان بالقوه شرکتها نمیتوانند از محصولات نوآوری بهره ببرند که خبر خوشایندی برای مشتریان نخواهد بود.
2- زمین بازی ناهموار
در واقع، مشکل دیگری که دنیای تجاری منبع باز با آن روبهرو است، مجموعهای از مشکلات در قالب یک مشکل بزرگ است. زمانی که یک شرکت تصمیم بگیرد محصول تولیدی خود را بهصورت منبع باز عرضه کند، نه فقط رقابت بر سر رایگان بودن محصول به وجود خواهد آمد، بلکه نرمافزارهای مشابه دیگری نیز بر پایه محصول منبع باز عرضه شده تولید خواهند شد که باید با این محصولات نیز به رقابت پرداخت. در بیشتر حالات، شرایطی به وجود میآید که محصولاتی کاملاً مشابه با محصول عرضه شده توسط شرکت مادر تولید میشوند و به فروش میرسند. در این زمین بازی خاص که اغلب ناهمواریهای زیادی در آن وجود دارد، به دلیل اینکه سطح درآمد کم است و شرکتهای منبع باز در بیشتر موارد نمیتوانند یک حق اشتراک خوب به دست آورند، قادر به برقراری تعادل و توازن نخواهند بود. سطح بالای فروش محصولات مشابه و بودجه بازاریابی سنگین رقبا که برای محصولات اختصاصی خود در نظر میگیرند، تعادل و هماهنگی بازار را از بین میبرد. اگرچه فعالیتهای فروش و بازاریابی پرهزینه هستند، اما کاملاً تأثیرگذارند. اگر تبلیغات مؤثر نبودند، شرکتها پول خود را برای تبلیغات هدر نمیدادند.
مطلب پیشنهادی: چه کسی لینوکس را مینویسد؟
با این توضیحات به این جمعبندی میرسیم که حتی در شرایطی که شرکتهای منبع باز برتری قابل توجهی دارند و در اصل ابداعات توسط آنها به وجود آمده است، اما باز هم فروش خود را از دست خواهند داد، به دلیل اینکه همیشه داشتن بهترین محصول به تنهایی کافی نیست. لازم است مشتریان را از طریق بازاریابی هوشمندانه و آگاهی از میزان فروش متقاعد ساخت تا یک محصول را خریداری کنند. این مشکل توسط تونی واسرمن، استاد مدیریت نرمافزار در دانشگاه کارنگی ملون، این گونه بیان شده است: «زمانی که دنبال به دست آوردن نرمافزار جدیدی هستید، شرکتهای منبع باز شما را از زمین بازی بیرون نخواهند کرد.» شرکتهای منبع باز بهسادگی نمیتوانند با فروشندگان اختصاصی در شرایط مساوی به رقابت بپردازند. شاید بارزترین مثالی که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد به شرکت ردهت باز میگردد. این شرکت یک سیستمعامل و یک سیستم مجازی را در بازار عرضه کرد، ولی مجموع درآمدهای این شرکت از هر دو محصول یک سوم VMware و یک چهلم مایکروسافت بود.
آینده ترکیبی
با توجه به دلایلی که به آنها اشاره شد، به این جمعبندی میرسیم که راههای کسب درآمد شرکتهای منبع باز که میتوانند از آنها استفاده کنند، خارج از نرمافزارهای منبع باز قرار دارند و مدل تجاری و استاندار منبع باز برای تجارتهایی که بر پایه فروش، نگهداری و حق اشتراک قرار دارد باید کنار گذاشته شوند و بهجای آن نرمافزارهای منبع باز در قالب یک پلتفرم ساخت نرمافزار بهعنوان سرویس SaaS درآیند.
لوین میگوید: «من میتوانم یک محصول SaaS را با استفاده از فدورا بهعنوان پایه مورد استفاده قرار دهم، اما پس از آن محصولات اختصاصی خود را بسازم و خدمات خود را به فروش برسانم؛ بنابراین، کسب درآمد بر پایه محصول SaaS و نه یک محصول منبع باز خواهد بود. من فکر میکنم ما در آینده شاهد افزایش تعداد بیشتری SaaS باشیم که ترکیبی از نرمافزارهای اختصاصی و منبع باز خواهند بود.»
او به معرفی تعداد زیادی از شرکتهای SaaS همچون Salesforce ،Digital Ocean و Github میپردازد که در حال حاضر از مدل ترکیبی نرمافزار منبع باز و اختصاصی برای ساخت سرویسهای خود استفاده میکنند. شاید شنیدن این جمله کمی شوکهکننده باشد که بدانید گوگل بزرگترین شرکت منبع باز در جهان نیست؛ در حال حاضر، فیسبوک بزرگترین شرکت نرمافزاری منبع باز در جهان به شمار میرود. زیرساختهای این شبکه اجتماعی بر پایه نرمافزار منبع باز طراحی شده است و مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین از طریق طراحی و ساخت نرمافزارهای اختصاصی خود به کسب درآمد میپردازد. گوگل نیز همچنین حجم زیادی از کدهای زیرساختی متن باز را مشابه فیسبوک تولید میکند و از طریق آنها به کسب درآمد میپردازد. هرچند نرمافزارهای جستوجو و تبلیغات آن بهصورت اختصاصی هستند.
ماهیت وجود دانلود رایگان نرمافزارها بدون شک فرآیند بازار را برای کسبوکارهای منبع باز کوچکتر و دشواریهایی را در زمینه پشتیبانی و نگهداری به آنها تحمیل میکند. این موضوع باعث میشود حتی فروشندگان اختصاصی با سطح درآمد بالا نیز بهسختی بتوانند محصولات خود را به فروش برسانند.
به همین دلیل است که شرکتهای فعال در زمینه تولید نرمافزاری اختصاصی در حال انتقال محصولات خود به سمت و سوی فضای ابری یا حداقل الگوی SaaS هستند. یک نمونه بارز این محصولات بسته آفیس مایکروسافت است. در شرایطی که محصولات منبع بازی همچون LiberOffice در مقابل آفیس ایستادهاند، مایکروسافت محصول ابرمحور آفیس 365 را که بر پایه وظایف نسخه اصلی قرار دارد، همراه با سرویسهای جانبی همچون ذخیرهسازی فایل، ادغامسازی Active Directory و نسخههای همراه آن عرضه کرده است. تکرار پیادهسازی چنین الگویی برای رقبای مایکروسافت کار مشکلی است.
سخن آخر
از شواهد امر کاملاً مشهود است که در آینده همه محصولات عرضه شده توسط شرکتهای نرمافزاری بر پایه مدل ابرمحور کار خواهند کرد. نه فقط فروشگاههای منبع باز به سمت کلاود حرکت میکنند، بلکه نرمافزارها هم در قالب یک سرویس عرضه خواهند شد. بنا به گفتههای مایکروسافت، ویندوز 10 آخرین سیستمعامل عرضه شده از سوی این شرکت است و کاربران در آینده ویندوز را در قالب یک سرویس تجربه خواهند کرد. شرکتهای بزرگ بهخوبی دریافتهاند کسب درآمد در خدمات پس از فروش و سرویسها قرار دارد و این الگو تا حد زیادی به نفع کسبوکارهای بزرگ خواهد بود.
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟